موسسه عصر دانش و حافظه - تخصص در آموزش، یاددهی، یادگیری

0
سبد خرید شما خالی است

رویکردهای طراحی آموزشی

وقتی می­‌گوییم طراحی آموزشی چه رویکردهایی دارد، یعنی می‌خواهیم ببینیم نظریه­ پردازان در رویکردهای مختلف یادگیری، چگونه طراحی آموزشی را موردمطالعه قرار می‌دهند.

رویکرد های طراحی آموزشی

  با این توضیح می­‌توان گفت که طراحی آموزشی سه رویکرد اصلی دارد که عبارتند از:

الف) رویکرد رفتارگراییBehavirism    

  ب) رویکرد شناخت‌­گرایی Cognitivism

ج) رویکردساختن‌گراییConstructivism

در ادامه 11 مورد از ویژگی‌های این رویکردها را مورد بررسی قرار می‌دهیم این 11 ویژگی عبارتند از:

 رفتارگرایی-در-طراحی-آموزشی;

رویکرد رفتار‌گرایی

رویکرد رفتار گرایی در طراحی آموزشی

1- افراد سرشناس این رویکرد:

پاولف، واتسون، ثرندایک، اسکینر از معروف­ترین نظریه‌­پردازان این رویکرد می‌­باشند. در نیمه اول قرن بیستم معروف‌ترین رویکرد بود.

2-پارادایم فلسفی این رویکرد:

پارادایم فلسفی این رویکرد اثبات­ گرایی است که در آن همه چیز عینی و قابل تعریف است بر اساس این پارادایم دانش، مستقل از ذهن است. وظیفه معلم انتقال این دانش به ذهن فراگیر است.

3 - اهداف این رویکرد:

در این رویکرد بیان اهداف از پیش تعیین‌شده و قابل اندازه‌گیری اهمیت زیادی دارد. اهداف رفتاری اهدافی هستند که یادگیرندگان درانتهای آموزش برای نشاندادن تسلط خودشان برمحتوابایدانجام بدهند. چون درنهایت عملکرد یادگیرندگان برمبنای این اهداف ازپیش تعیین‌شده باید اندازه‌گیری شود.

4-یادگیری در این رویکرد:

یادگیری در این رویکرد، تغییراتی است که در رفتار فرد قابل‌ مشاهده و قابل‌اندازه‌گیری است و تغییر درفرایندهای ذهنی ودرونی که قابل‌مشاهده وقابل‌اندازه‌گیری نیست قابل‌توجه نیست رفتارگرایان معتقدندکه یادگیری ازطریق شرطی‌سازی صورت می‌گیرد و یادگیری تقویت رابطه‌ یادگیری بین محرک وپاسخ است مفاهیم مرتبط باشرطی‌سازی مثل تمیز، تعمیم، تداعی، شکل‌دهی، محو کردن تنبیه و غیره نیز در این رویکرد نقش مهمی دارند. 

5 - نقش مدرس در این رویکرد:

در این رویکرد مدرس نقش فعالی دارد و کل فرایند آموزش، تحت تسلط مدرس است طبق این رویکرد دانش، مستقل از ذهن یادگیرنده است و این وظیفه مدرس است که دانش را به ذهن یادگیرنده منتقل کند.

6 - نقش یادگیرنده در این رویکرد:

در این رویکرد، فراگیر و یادگیرنده نقش منفعلی دارند که تحت تأثیر روش‌های آموزشی مدرس قرار می‌گیرد و مجبور به‌پیش رفتن در مسیری است که توسط مدرس و طراحان آموزش از پیش تعریف‌ شده‌است.

7- محیط یادگیری در این رویکرد:

نقش محیط یادگیری در این رویکرد خیلی مهم است زیرا محیط به‌عنوان محرکی است که کل فرایند آموزش راتحت تأثیر قرار می‌دهد و مدرس می‌تواند با آماده کردن محیط مطلوب برای یادگیری،از قبل هر نوع رفتاری که در نظر دارد به هر یادگیرنده آموزش دهد. در این رویکرد همه مراحل آموزش از پیش تعیین می‌شود.

8- ارزشیابی در این رویکرد:

در این رویکرد ارزشیابی اهمیت زیادی دارد و معلم به‌صورت مداوم میزان دستیابی یادگیرندگان به اهداف رفتاری را اندازه‌گیری می‌کند. ارزشیابی در این رویکرد بیشتر از نوع وابسته به ملاک است. یعنی ملاک ارزشیابی، اهداف رفتاری است که از پیش‌تعیین می‌شوند و یادگیرندگان در ابتدای آموزش از آن‌ها مطلع می‌­شوند یعنی درصورتی‌که یادگیرندگان به این ملاک­ ها دست پیدا کنند به ادامه آموزش هدایت می­‌شوند.

9 - نکات آموزشی این رویکرد:

الف)رفتارگراها به رویکرد سیستمی درآموزش اعتقاد دارند. یعنی فرآیند آموزش را مثل سیستمی می‌دانندکه اجزاء و عناصر مختلف این سیستم برای رسیدن به یک هدف مشترک که آن هم یادگیری است باهم تعامل دارند.

ب) در این رویکرد، رفتار به اجزای تشکیل دهنده خودش تجزیه می‌شود و تا حد امکان ساده می‌شود مثل ارائه آموزش،درقالب قاب‌های کوچک که به آن آموزش برنامه‌ای گفته می‌شود و این آموزش برنامه‌ای، توسط اسکینر مطرح‌ شده‌است.

ج) در این رویکرد برای رسیدن به اهداف آموزشی تمرین‌ها و تکالیف مختلف و زیادی طراحی می‌شود و این تمرین­‌ها و تکالیف تا جایی ادامه پیدا می‌کند که یادگیرنده به رفتار موردنظرش عادت کند و برآن تسلط پیدا کند.

د) در رویکرد رفتارگرایی برای مسائل مختلفی که در آموزش مطرح می‌شود فقط یک پاسخ صحیح وجود دارد که آن را هم مدرس از پیش تعیین کرده است و یادگیرنده هم باید از روش‌هایی که مدرس از پیش تعیین کرده برای رسیدن به این راه‌حل‌ها استفاده کند.

ه) آموزش در رویکرد رفتارگرایی بیشتر به‌صورت انفرادی است و هرفرد متناسب با سرعت شخصی خود پیشرفت می‌کند. هر یادگیرنده به‌صورت مستقل در صورتی‌ که به حد تسلط در اهداف موردنظر برسد به مراحل بعدی هدایت می‌شود در غیر این صورت آموزش‌های اصلاحی برای حل مسائل یادگیری ارائه می‌شود.

و) چون در این رویکرد هر شخصی متناسب با سرعت شخصی خودش پیشرفت می‌کند ارائه بازخوردهای متوالی ومتناسب باپیشرفت شخصی در این رویکرد مورد توجه است.

ز) طرفداران این رویکرد نقش مهمی برای رسانه قائل هستند و برای ارائه آموزش از بهترین رسانه‌ها استفاده می‌کنند.

 10- مزایای این رویکرد:

 الف)تعریف اهداف آموزشی: روشن بودن اهداف آموزشی و بیان آن‌ها در آغاز آموزش،مسیر یادگیری را برای یادگیرندگان مشخص می‌کند و آن‌ها از طریق این اهداف می­‌دانند که بر چه نقش‌هایی متمرکز و مسلط باشند، بنابراین یادگیرندگان در مطالعات خودشان برهدف مشخص متمرکز می‌شوند و هنگام انجام تکالیف و ارزشیابی سردرگم و پریشان نیستند. همچنین تعریف اهداف آموزشی باعث می‌شود مدرس آن‌ هم،به دلیل مشخص بودن اهداف هنگام طراحی ارزشیابی مشکل چندانی ندارند. زیرا در آغاز آموزش تمام انتظارات خودشان را از یادگیرنده  بیان‌کرده آن دو در نهایت عملکرد یادگیرندگان برمبنای این اهداف اندازه­‌گیری می‌شود. بنابراین آن‌ها می‌توانند در محدوده مشخصی به طرح سؤالات اقدام کنند. همچنین با تعریف اهداف آموزشی و وسایل اندازه‌گیری هم خودبه‌خود مشخص می‌شوند و مدرس نگرانی از این بابت هم ندارد.

ب) آماده کردن محیط یادگیری: مزیت دیگر رویکرد رفتارگرایی آماده کردن محیط یادگیری است. زیرا در این رویکرد محرک‌ها پیش از شروع آموزش مشخص می‌شود.

11- محدودیت­ های این رویکرد:

 الف) محدودیت مربوط به هدف‌های رفتاری: با توجه به این برای مسائل آموزشی تنها یک پاسخ صحیح وجود دارد و یا پاسخ‌­های محدود از پیش تعیین‌شده وجود دارد. بنابراین نمی‌توان انتظار داشت که تفکرات سطح بالای یادگیرنده به‌ویژه تفکر خلاق، تفکر انتقادی و تفکر حل مسئله آن‌ها به‌خوبی پرورش پیدا کند و در نتیجه یادگیری به اطلاعات جزئی محدود می‌شود.

مفهوم تفکر سطح بالا به طبقه‌بندی بلوم از هدف‌های آموزشی مرتبط است. این طبقه‌بندی شش فرایند شناختی را شامل می‌شود و یادگیرنده را درگیر آن می‌کند و عبارت‌اند از:دانش‌، فهمیدن، کاربستن، تحلیل، ترکیب و ارزشیابی. تفکر انتقادی، یک فرایند شناختی فعال، هدفمند و سازمان‌یافته است که با استفاده از آن، فرد به بررسی اطلاعات می‌پردازد. به‌عبارت‌دیگر فرد برای رد یا قبول یک موضوع دنبال شواهد و مدارک قابل‌قبول می‌گردد. تفکر خلاق، یعنی دیدن مسائل از زاویه‌ای دیگر، یافتن جواب‌های متعدد، وجود آوردن یک موضوع بدیع و نو، افزایش رضایت درونی و یافتن حس منحصربه‌فرد بودن در یک تفکر واگرا. مهارت حل مسئله به‌عنوان برخورد فعالانه در جستجو و تشخیص مسئله‌ها، مشکلات و فرصت‌ها، استفاده از منطق و مهارت قضاوت در جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات و جستجو و خلق راهکارها، مقایسه‌ی راهکارهای مختلف و انتخاب بهترین شیوه برای مواجهه با یک مسئله تعریف می‌شود.

 ب) جلوگیری از یادگیری‌های غیرقابل‌پیش‌بینی فرایند آموزش: محدودیت دیگری که هدف‌های از پیش تعیین‌ شده دارند این است که مدرس و یادگیرنده را از یادگیری‌های غیرقابل پیش‌بینی (که نمی‌توان هیچ طرح و برنامه خاصی را برای رسیدن به آن داشته باشیم) که همواره در فرآیند پیچیده یادگیری و آموزش اتفاق می‌­افتد محروم می‌کنیم چون خیلی مواقع پیش می­‌آید که حتی خود مدرس هم در فرآیند تدریس به مسائل و پاسخ‌­ها و راه­‌حل­‌های جدیدی می­‌رسد که اگر تمام این موارد از قبل تعیین‌شده بود ممکن است این یادگیری­‌های تازه هیچ وقت حاصل نشود.

ج )دورشدن ذهن افراد از هدف‌های والای انسانی: محدوده دیگری که هدف‌های از پیش تعیین‌شده دارند این است که به اعتقاد برخی از افراد استفاده از این هدف­ ها یک کار غیرانسانی است . چون هدف‌های انسانی قابل تبدیل به هدف‌های رفتاری نیستند و مشغول شدن ذهنی ما به هدف‌های رفتاری ذهن ما را از هدف‌های پرورشی و انسانی دور می‌کند.

د) منفعل بودن یادگیرنده: محدودیت دیگری که رویکرد رفتارگرایانه دارد منفعل بودن یادگیرنده است به این معنی که دراین رویکرد آموزش برای یادگیرنده خسته‌کننده و کسالت‌بار است. چون یادگیرنده مجبور است به روش‌های محدودی که معلم از پیش برایش در نظر گرفته است آموزش ببیند و نمی‌­تواند از روش‌های جدید و ابتکاری شخصی خودش، برای یادگیری استفاده کند.

ه) یادگیری سطحی: با استفاده از رویکرد رفتارگرایی نمی‌توانیم انواع یادگیری از جمله یادگیری‌هایی که مستلزم فعالیت‌های ذهنی پیچیده هستند را محقق کنیم.

 چون رویکرد رفتارگرایی محدود به رفتارهای آشکار و قابل‌مشاهده است پس در نتیجه یادگیری در آن سطحی است.

و)  وابستگی بیش از حد به محرک­‌های محیطی: رویکرد رفتارگرایانه بیش‌ازحد به محرک‌های محیطی وابسته است و اگر یادگیرنده در شرایطی قرار بگیرد که در آن تقویت و محرک­‌های لازم برای پاسخگویی وجود نداشته باشد یادگیرنده  قادر به پاسخگویی نیست.

توضیح: طراحی آموزشی در رویکردهای ساختن‌­گرایی و شناخت­‌گرایی به طور کامل برای هر یک از ویژگی­‌های 11 گانه عنوان شده در کتاب « طراحی آموزشی و نقش آن در یادگیری» آورده شده است.

 رویکرد شناخت‌گرایی

رویکرد شناخت گرایی در طراحی آموزشی

1- افراد سرشناس این رویکرد:

به دلیل این­که رویکرد رفتارگرایی تبیین همه نوع یادگیری مثل یادگیری مهارت ذهنی، رفتارهای اجتماعی، مفاهیم پیچیده انتزاعی و مانند آن‌ها نبودند، رویکرد شناخت‌گرایی در اواسط قرن بیستم رواج پیدا کرد و پیاژه، ویگوتسکی، برونر، آزوبل، بلوم و گانیه از جمله طرفداران این رویکرد هستند.

2- پارادایم فلسفی این رویکرد:

اساس فلسفی این رویکرد پارادایم تعبیری است. رویکرد تعبیری یا تفسیری به معنی نظریه و عمل تفسیر و درک در انواع زمینه­‌های انسانی است که به اصالت انسان و ادراک او اعتقاد دارد و در آن بیشتر از تحلیل­‌های کیفی و زبانی استفاده می‌شود. این رویکرد مثل اثبات­‌گرایی، بر پدیده‌های مشاهده پذیر تأکید ندارد و هدف آن درک و فهم علم است.

3- اهداف این رویکرد:

اهداف دراین رویکرد مانند رویکرد رفتارگرایی از پیش‌تعیین‌شده و برای یادگیرندگان مطرح می‌­شوند، اما در مقایسه با رویکرد رفتارگرایی، رویکرد شناخت‌­گرایی اهداف از عینیت فاصله گرفته و بیشتر جنبۀ انتزاعی و ذهنی دارد.

4- یادگیری در این رویکرد:

فرایند ذهنی از قبیل دریافت پردازش، ذخیره­‌سازی و بازیابی اطلاعات محورهای اصلی این رویکرد است و یادگیری تغییراتی است که در فرایندهای ذهنی صورت می‌گیرد. شناخت­‌گرایان معتقدند که یادگیری‌­های قبلی زیر ساخت­ شناختی یادگیرندگان را تشکیل می­‌دهد نقش عمده­‌ای در یادگیری مطالب جدید دارد و یادگیرندگان قبل از یادگیری مطالب جدید، باید پیش‌نیازهای لازم را آموخته باشند. در این رویکرد، یادگیری زمانی اتفاق می‌افتد که فرد مطالب آموختنی جدید را با ساخت شناختی خودش مرتبط کند و آن‌ها را به‌صورت معنادار در حافظۀ بلندمدت خودش ذخیره کند. مسئله فراشناخت یعنی آگاهی از فرآیند یادگیری و تفکر و کنترل آن‌ها در این رویکرد بهترین شکل یادگیری است.

 5- نقش مدرس در این رویکرد:

وظیفه اصلی مدرس در این رویکرد تحلیل یادگیرنده و آگاهی از کیفیت ساخت شناختی یادگیرنده در مورد مطالبی است که قرار شده تدریس بشود چون در این رویکرد خود یادگیرنده است که باید پردازش اطلاعات، سازمان‌دهی و طبقه‌بندی اطلاعات را انجام بدهد.

6- نقش یادگیرنده در این رویکرد:

در این رویکرد یادگیرندگان با فعال ساختن ساخت شناختی خودشان در هنگام یادگیری نقش فعالی را در یادگیری خودشان دارند.

7- محیط یادگیری در این رویکرد:

این رویکرد هم مثل رویکرد رفتارگرایی برای نقش محیط در یادگیری ارزش زیادی قائل است. در این رویکرد هم می‌گویند یادگیرنده باید محرک‌های خاصی را دریافت کند تا قادر به پاسخ‌گویی باشد.

8- ارزشیابی در این رویکرد:

ارزشیابی هم در رویکردشناخت‌گرایی مانند رویکرد رفتارگرایی وابسته به ملاک است  و براساس اهداف از پیش‌تعیین‌ شده‌است زیرا یادگیرنده از اهداف آموزشی آگاه و مطلع است و در پایان آموزش باید بتواند براین اهداف مسلط شود.

9- نکات آموزشی در این رویکرد:

الف) در این رویکرد به محدودیت حافظۀ کوتاه‌مدت توجه می­‌شود و از نظر طرفداران این رویکرد محتوا باید به گونه‌­ای سازمان‌دهی بشود که نکات اصلی و مهم محتوا کانون توجه یادگیرندگان باشد و برای اجتناب از وارد شدن بار شناختی اضافه به ذهن یادگیرنده از ذکر مطالب غیرضروری و حاشیه‌ای در ارائه محتوا خودداری می­شود.

ب) نکته آموزشی دیگری که در این رویکرد باید در نظر بگیریم این است که انگیزش در رویکرد شناخت‌­گرایی از نوع درونی است یعنی انگیزش در درون یادگیرنده رخ می‌دهد.

10- مزایای این رویکرد:

الف) پرورش مهارت‌های تفکر سطح بالا: با توجه به اینکه این رویکرد بر فرآیندهای ذهنی درونی تأکید دارد، بنابراین از محدودۀ رفتارهای قابل مشاهده فراتر می‌رود و پرورش مهارت‌های تفکر سطح بالا را تقویت می­‌کند.

ب) فعال بودن یادگیرنده: در رویکرد شناخت­‌گرایی، یادگیرنده منفعل نیست و فعال است برخلاف رویکرد رفتارگرایی که در آن یادگیرنده کاملاً منفعل است، چون یادگیرنده در این رویکرد فعال است یادگیری‌­های قبلی او و تفاسیر و تفکرات شخصی او بر کیفیت یادگیری تأثیرگذار است.

ج) یادگیری از طريق فعال کردن ساخت­ شناختی: باتوجه به این موضوع که در رویکرد شناخت‌گرایی یادگیری زمانی اتفاق می‌افتد که یادگیرنده مطالب یادگیری را به ساخت شناختی خودش پیوند بزند بنابراین یادگیرنده در موقعیت‌های مختلف و به خصوص درموقعیت‌های یادگیری می‌­تواند با فعال کردن ساخت ­شناختی خودش از مطالبی که بیشتر آموخته است به‌ صورت عملی استفاده کند.

11- محدودیت­‌های این رویکرد:

الف) محدودیت مربوط به هدف‌های رفتاری: با توجه به محدود شدن عملکرد یادگیرنده به هدف‌های رفتاری از پیش تعیین‌شده توسط معلم بیشتر مواردی که در محدودیت‌­های حاصل از اهداف در رویکرد رفتارگرایی مطرح کردیم در مورد شناخت‌گرایی هم صادق است مثل عدم انتظارتفکرات سطح بالا به‌ویژه تفکر خلاق و تفکر انتقادی.

ب) وابستگی به محرک­‌های محیطی: این رویکرد هم مانند رویکرد رفتارگرایی بیش از حد به محرک­‌های محیطی وابسته است و اگر یادگیرنده در شرایط باشد که این محرک‌ها وجود نداشته باشند قادر به پاسخگویی نیست.

 رویکرد ساختن­‌گرایی 

رویکرد ساختن گرایی در طراحی آموزشی

1- افراد سرشناس این رویکرد:

فردریک بارتلت ازپیشتازان این نظریه است این رویکرد مدافعان زیادی مانند جان دیویی ، ژان پیاژه، ویگوتسکی،برونر و دیوید آزوبل دارد.

2-پارادایم فلسفی این رویکرد:

این رویکرد مبتنی بر پارادایم فلسفی انتقادی است . پارادایم انتقادی به سلطۀ علم و تکنولوژی و دیوان سالاری که از شاخصه‌های سرمایه‌­داری هستند معترض است. پارادایم انتقادی معتقد است که در این شرایط، احتمال طرح سؤال دربارۀ هنجارها و ارزش‌های اجتماعی و زندگی خوب از بین می‌رود، بنابراین رویکرد انتقادی با طرح این سؤال‌ها که محور اصلی مباحث را تشکیل می‌دهد به آزادی و رهایی افراد از عقاید نادرست و غلبه بر جور و ستم اعتقاد دارد. این پارادایم وجود دانش عینی را رد می‌کند و معتقد است که دانش به‌صورت اجتماعی ساخته می‌شود.

3- اهداف این رویکرد:

طرفداران این رویکرد مانند رفتارگرایان و شناخت­‌گرایان به تعیین هدف‌های رفتاری و دقیق تأکید ندارند. آن‌ها درک اهداف آموزشی را به‌ صورت کلی مطرح می‌کنند و همچنین اهداف را به‌یادگیرندگان تحمیل نمی‌­کنند،اما این موضوع به این معنی نیست که ساختن‌گرایان پیرو طراحی آموزشی نیستند و برای آموزش خودشان برنامه و مسیری ندارند. بلکه آن‌ها اهداف را به‌ گونه‌ای مطرح می‌کنند که امکان تغییر آن‌ها وجود داشته باشد؛ بنابراین سعی می‌­کنند از طرح درس‌های انعطاف‌­پذیر در طراحی آموزشی استفاده کنند .

4- یادگیری در این رویکرد:

ساختن­‌گرایان معتقدند که یادگیرنده ، دانش را فعالانه در درون خودش می‌­سازد و با دستکاری محیط و کسب ادراکات حاصل از تجارب مستقیم و تعامل با جهان پیرامون الگوهایی که از پیش در ذهن او وجود دارد به واسطۀ تفسیر و تأمل شخصی پالایش می‌کند و یادگیری، حاصل پالایش‌های ذهنی شخصی است.

5- نقش مدرس در این رویکرد:

نقش مدرس در این رویکرد راهنما است. البته این به این معنی نیست که در این رویکرد نقش معلم کمرنگ شده است بلکه صورت و شکل دیگری به خودش گرفته است چون در این رویکرد مدرسان باید با زمینه های یادگیری یادگیرندگان آشنا باشند و آن‌ها را به‌ خوبی بشناسند تا بتوانند به آن‌ها در انطباق مطالب آموختنی جدید با آموخته‌هایی که از قبل دارند کمک کنند و معلمان در این رویکرد باید از نظرات و ایده‌های مختلف یادگیرندگان تجلیل کنند و آن‌ها را به بیان این ایده­‌ها تشویق نمایند؛ بنابراین معلمان باید به‌اندازۀ کافی به یادگیرندگان استقلال عمل را بدهند این معلمان نباید پاسخ مسائل را به‌صورت مستقیم برای یادگیرندگان مطرح کنند بلکه باید آن‌ها را به‌صورت یک رهبر به گونه‌­ای هدایت کنند که پاسخ مسائل را با تأمل و تفکر خودشان و با مشاوره و گفتگو با دیگران مطرح کنند.

6- نقش یادگیرنده در این رویکرد:

یادگیرنده در این رویکرد با پذیرفتن مسئولیت یادگیری نقش فعالی را در یادگیری خودش ایفا می‌کند و با دستکاری فعالانۀ محیط به یادگیری می‌­پردازد.

7- محیط یادگیری در این رویکرد:

این رویکرد از تدارک محیط­‌های یادگیری مصنوعی که در آن همه چیز از پیش تعیین‌ شده‌است فاصله می­‌گیرند و اجازه می‌دهند که یادگیرندگان در موقعیت‌های طبیعی و غیر رسمی و ملموس که شبیه به زندگی واقعی است قرار بگیرند و آموزش را در چنین محیط­‌هایی ارائه می­‌دهند.

8- ارزشیابی در این رویکرد:

ارزشیابی در این رویکرد محدود به روش خاصی نیست و در شکل‌های مختلفی مانند خودارزیابی، ارزیابی توسط همتایان و ارزیابی توسط مدرس صورت می‌گیرد.

9- نکات آموزشی این رویکرد:

 الف) پرورش تعامل و مشارکت:

باید دقت کنیم که پرورش تعامل و مشارکت و یادگیری از طریق تعامل و مشارکت در قالب گروه‌­ها یکی از مهم‌ترین اصول این رویکرد است. برخلاف رویکرد یادگیری رفتارگرایی که آموزش بیشتر به‌صورت انفرادی انجام می‌­شود در این رویکرد بعد مشارکت در یادگیری خیلی پررنگ­تر است و یادگیرندگان باهمکاری و تبادل نظر باهم در قالب گروه‌های یادگیری آموزش را غنی­‌تر می‌­کنند.

ب) افکار گوناگون:

در این رویکرد افکار و دیدگاه­‌های گوناگون مورد تجلیل قرار می­‌گیرند و فضای یادگیری به‌گونه‌ای آماده می‌شود که در آن یادگیرندگان بتوانند آرا و نقطه نظرات خودشان را در مورد یک مسئله باهم در میان بگذارند چون با این کار می­‌توانند از زوایای مختلف یک موضوع را بررسی کنند.

پ) مذاکره و گفتگو:

مذاکره کردن و گفتگو به‌صورت محاوره­‌ای در این رویکرد از اهمیت خاصی برخوردار است. در فضای یادگیری رویکرد ساختن­‌گرایی افراد در فضایی صمیمانه و با بیانی ساده و روان در مورد مسائل و راه‌­حل­‌های این مسائل به مذاکره و گفتگو می‌­پردازند.

ت) طرح مسائل پیچیده:

دقت کنید که طرح مسئله از ارکان اصلی رویکرد ساختن­‌گرایی است مسائلی که در رویکرد ساختن­‌گرایی مطرح می‌شوند به مسائل ساده که دارای راه‌حل و پاسخ مشخص است محدود نمی­‌شوند بلکه گاهی مسائل دارای ساختار پیچیده و یا حتی بدون ساختار می­‌باشند و یادگیرندگان می‌توانند از روش‌های گوناگون برای رسیدن به پاسخ استفاده کنند در بسیاری از موارد به منظور پرورش خلاقیت و آفرینندگی در یادگیرندگان، این پاسخ‌ها محدود به موارد خاصی نیستند و به عینیت و قطعیت نمی‌توانیم در مورد درست یا غلط بودن آن‌ها قضاوت کنیم. در این رویکرد مدرسان،آموزش را از طرح مسائل ساده آغازمی‌­کنند و به تدریج به پیچیدگی مسائل هم اضافه می‌­کنند.

ث) یادگیری زمینه‌­ای (یادگیری موقعیتی):

در این رویکرد چون مسائل به‌صورت هدفمند و به نحوی طراحی می­‌شوند که در آن‌ها نیازهایی مرتبط با زندگی واقعی یادگیرنده است و برای یادگیرنده ملموس است، بنابراین یادگیری از نوع موقعیتی است دقت کنید که مسائل باید به‌گونه‌ای مطرح شوند که در آن یادگیرندگان بتوانند دانش خودشان را کاربردی کنند و از آن برای حل مسائل در موقعیت‌های واقعی زندگی استفاده کنند. یادگیری در این رویکرد از نوع اصیل است چون محیط آن شبیه محیط زندگی واقعی است.

ج) استفاده از روش‌های گوناگون برای ارائه:

در این رویکرد ارائه آموزش محدود به روش خاصی نیست و از انواع روش‌های ارائه در آن می‌­توانیم استفاده کنیم تا یادگیرندگان با ویژگی­‌ها و نیازهای مختلف بتوانند به‌خوبی با آموزش ارتباط برقرار کنند و از آن استفاده کنند یکی از روش‌های ارائه محتوا که می‌تواند تا حدودی نیازهای یادگیرندگان مختلف را پوشش بدهد استفاده از چندرسانه‌­ای‌­ها است.

10- مزایای این رویکرد:

در زیر به چند مورد از مهم‌ترین مزایای یادگیری ساختن­‌گرایی اشاره می‌کنیم:

الف) حل مسائل واقعی:

با توجه به این که حل مسائل یادگیری در موقعیت‌های واقعی در این رویکرد موردتوجه است بنابراین ارائه پاسخ از سوی یادگیرندگان، وابسته به ارائه محرک­‌های خاص نیست و یادگیرنده می‌تواند در موقعیت‌های طبیعی و واقعی دانش خود را به سطح کاربرد برساند و به حل‌مسائل واقعی اقدام کند.

ب) تقویت تعامل در شکل‌های مختلف:

با توجه به اهمیت مشارکت و مذاکرۀ اجتماعی در محیط‌های یادگیری ساختن­‌گرایی تعامل بین یادگیرندگان باهم‌دیگر، یادگیرندگان با مدرس و یادگیرندگان با محتوا تقویت می­‌شود.

11- محدودیت‌­های این رویکرد:

 الف)ناهماهنگی بین یادگیرندگان:

در برخی از موقعیت‌های یادگیری، یادگیرندگان باید از اصول و مراحل یکسان و هماهنگ استفاده کنند مثل زمانی که یک مربی موسیقی در حال آموزش است که یادگیرندگان چگونه باید ساز را دست بگیرند در چنین مواردی اگر هر یادگیرنده به روش خودش و بدون توجه به سایرین مسیر خودش را پیش برود بین یادگیرندگان ناهماهنگی ایجاد می‌شود و احتمالاً به نتیجه مطلوب هم نمی­رسند.

ب)مناسب نبودن برای همه سنین:

این رویکرد برای همه سنین مناسب نیست و بیشتر برای یادگیرندگان با سنین بالاتر استفاده می­‌شود.

ج)مناسب نبودن برای همه موضوعات درسی:

این رویکرد برای همه موضوعات درسی مناسب نیست و در موضوعات خاصی می‌توان از آن استفاده کرد. 

د)دشواری ارزشیابی:

ارزشیابی در این رویکرد به دلیل مشخص نبودن هدف‌های یادگیری و همچنین استفاده از روش‌های ارزشیابی متنوع دشوار است.

منبع: کتاب طراحی آموزشی و نقش آن در یادگیری، نوشته: مهندس پاکدامن وسحر سامی.

رفتارگرایی-در-طراحی-آموزشی;

سایر مطالب و فصل ­بندی این کتاب به صورت زیر معرفی می­ شود:

 رفتارگرایی-در-طراحی-آموزشی;

 رفتارگرایی-در-طراحی-آموزشی;

دیدگاه شما چیست؟