عناصر کلیدی در طراحی آموزشی
همانطور که میدانیم رسانه آموزشی و طراحی آموزشی دو هسته مرکزی در تکنولوژی آموزشی محسوب میشوند و از این بین طراحی آموزشی نقش پررنگتری دارد. شناخت عناصر کلیدی طراحی آموزشی و همچنین تسلط بر این عناصر به یک تکنولوژیست آموزشی کمک میکند تا در طراحی پیامهای آموزشی موفق باشد. ما در موسسه عصر دانش و حافظه در این مقاله سعی کردهایم هر یک از عناصر موثر در طراحی آموزشی را به زبان ساده و در عین حال دقیق و علمی معرفی کنیم.
در این فصل 7 عنصر اصلی در طراحی آموزشی را باید مطرح و مرور کنیم.
عنصر تحلیل در طراحی آموزشی
اولین عنصر، عنصر طراحی تحلیل در طراحی آموزشی است.
تحلیل یعنی: ابتدا باید مسائلی که در شرایط واقعی وجود دارند را شناسایی کنیم تابتوانیم نیازهای سازمان را بشناسیم و بعد متناسب با سایر عناصر کار طراحی آموزشی را انجام بدهیم.
روشهای جمع آوری اطلاعات در تحلیل
روش اول) روش گروه کانونی:
در این روش تعدادی از متخصصان را دور هم جمع مي کنیم و از آنها میخواهیم در مورد موضوعی که مورد نظر طراح آموزشی است باهم بحث و گفتگو کنند. تعداد اعضای این گروه بین ۴ تا ۵ نفر هستند ولی اگر بخواهیم از تعداد بیشتری متخصص استفاده کنیم، میتوانیم آنها را گروهبندی کنیم و در گروههای 4 یا 5 نفری تقسیمبندی کنیم. یکی از روشهایی که در روش گروه کانونی مورد استفاده قرار میگیرد، روش بارش مغزی است.
روش دوم) روش مصاحبه:
در این روش تعدادی سؤال را که مرتبط با موضوع مورد نظر طراح آموزشی است طرح میکنیم و بعد این سؤالات را از متخصصان آموزشی میپرسیم و پاسخی که متخصصان میدهند را مورد بررسی و تحلیل قرار میدهیم. مصاحبه هم به چند روش انجام میشود: روش چهره به چهره، روش تلفنی، روش شبکۀ اینترنت
روش سوم) روش پیمایش:
یک سری سؤال را در مورد موضوع مورد نظر طراح در غالب پرسشنامه تدوین میکنیم و بعد این پرسشنامه را برای پاسخگویی در اختیار متخصصان قرار میدهیم. پرسشنامه را نیز میتوان هم به صورت کاغذی و هم در فضای اینترنت برای پاسخگویی متخصصین بارگذاری کنیم.
روش چهارم) روش مشاهده:
در این روش، طراح، فرد متخصص را مورد مشاهده دقیق قرار میدهد و در کنار این مشاهده، سؤالاتی را هم از او میپرسد.
انواع تحلیل
نوع اول: تحلیل نیاز
نیاز یعنی فاصله بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب.
قبل از این که تحلیل نیاز را توضیح بدهیم باید با سنجش نیاز آشنا بشویم. زیرا قبل از کار تحلیل نیاز، همیشه سنجش نیاز صورت میگیرد. در فرآیند سنجش نیاز، ابتدا نیازهایی که باید در سازمان رفع شوند را شناسایی میکنیم. بعد این نیازها را اولویت بندی میکنیم.
( سؤال: چرا نیازها را اولویت بندی میکنیم؟چون معمولاً منابع ما محدود است و باید دقت کنیم که نیازهای اساسیتر را در اولویت قرار دهیم)
حالا که سنجش نیاز انجام شد، کار تحلیل نیاز را شروع میکنیم. در تحلیل نیاز، منبع ظهور نیاز و عواملی که نیاز را ایجادکردهاند را شناسایی میکنیم. تحلیل نیاز به ما کمک میکندکه مشخص کنیم آیا نیاز را باید از طریق آموزش رفع کنیم یا نه .از طریق روشهای دیگری غیر از آموزش. مثلاً فرض کنید کارکنان یک سازمان انگیزش پایینی در کار خود شان دارند. ما ابتدا علت را از طریق روشهای جمعآوری اطلاعات پیدا میکنیم که چرا این کارکنان انگیزش کافی ندارند. با بررسی اطلاعات جمعآوری شده فرض کنید این نتیجه را میگیریم که چون کارکنان در مقابل کاری که انجام میدهند، دستمزد کمی میگیرند انگیزش کافی برای کار را ندارند. خوب اینجا باید چه کار کرد؟باید میزان دستمزد را بیشتر کرد. دیدید که در اینجا هیچگونه آموزشی نیاز نبود و ما از روش غیر آموزشی برای رفع مشکل و نیاز استفادهکردیم.
حالا میخواهیم یک مثال دیگر بزنیم که رفع نیاز مستلزم آموزش است. فرض کنید در یک سازمان یک دستگاه جدید به خط تولید اضافه شده است که کارکنان آن بخش، آشنایی زیادی با آن دستگاه ندارند. اینجا لازم است از یک فرد متخصص بخواهیم نحوه کار با این دستگاه را به کارکنان آموزش بدهد.
پس تحلیل نیاز به ما کمک میکند که بدانیم رفع نیاز از طریق آموزش صورت میگیرد یا غیر آموزش.
نوع دوم: تحلیل سیستم
در تحلیل سیستم ، عوامل اصلی مؤثر در سیستم که اثربخشی آموزش را افزایش میدهند مورد بررسی قرار میگیرند؛ یعنی عناصر یک سیستم (درونداد- برونداد- فرایند - بازخورد ) روابط بین عناصر، منابع و خرده سیستمها را شناسایی میکنیم و تعیین میکنیم که مشکل ایجاد شده به کدام یک از این عوامل مربوط میشود.
نوع سوم: تحلیل شغل
در تحلیل شغل، وظایف، فعالیتها، خصوصیتهای لازم و شرایط محیطی مناسب برای درست انجام دادن وظایف شغلی را تعیین میکنیم. در واقع شغل را به اجزاء و وظایف تشکیل دهندۀ آن تقسیم میکنیم و فعالیتها و خصوصیتهای لازم و شرایط محیطی مناسب برای هر وظیفه را تحلیل میکنیم.
نوع چهارم: تحلیل وظیفه
تحلیل وظیفه که به نام تحلیل تکلیف یا تحلیل عملکرد هم خوانده میشود، به شناسایی دانش و مهارتهای خاصی که مخاطبان برای یادگیری یک تکلیف باید دارا باشند مربوط میشود. از طریق اطلاعاتی که از تحلیل وظیفه به دست می آوریم میتوانیم هدفهای آموزشی را تعیین کنیم. درمقایسۀ تحلیل شغل و تحلیل وظیفه هم میتوانیم بگوییم: تحلیل شغل، کلیتر از تحلیل وظیفه است و تحلیل وظیفه از تحلیل شغل عمیقتراست.
عنصرهدفهای آموزشی:
ابتدا هدف را تعریف میکنیم. هدف: نتایج آموزش است. از طریق هدف میتوانیم سایر نتایج آموزش را تعیین کنیم.
انواع هدف: 1- اهداف غایی 2- اهداف کلی 3- اهداف عینی
اهداف غایی:
اهدافی هستند که در سطح کلان برنامه ریزی میشوند و مقصد و منظور ما را از تعلیم و تربیت بیان میکنند.
اهداف کلی:
اهدافی هستند که باید در پایان دورۀ آموزشی تحقق پیدا کنند. این اهداف به صورت صریح بیان نمیشوند و بهصورت کلی و مبهم و تفسیرناپذیر بیان میشوند.
اهداف عینی:
این اهداف را که به آن هدف رفتاری هم میگویند، نوع رفتار و قابلیتی که انتظار داریم یادگیرندگان پس از یک فعالیت آموزشی به آن برسند را بیان میکنند. این هدفها انتظارات طراحآموزشی را از یادگیرندگان بهصورت دقیق مشخص میکنند.
این هدفهای عینی شامل چندبخش میشوند:
الف) مخاطب:
فردی است که از آن انتظار داریم رفتار مورد نظر را انجام بدهد. (فراگیر)
ب)رفتار:
عملکردی است که فراگیر باید بتواند در پایان آموزش انجام بدهد یا از خودش نشان بدهد. این رفتار را با فعلهای کنشی مینویسیم که صریح و دقیق هستند و نمیتوان آنها را بهصورت متفاوت تفسیرکرد.
ج)شرایط:
منظور از شرایط، امکانات و محدودیتهایی است که برای انجام رفتار مورد نظر وجود دارد.
د) معیار:
استانداردی برای انجام رفتار است و در واقع ملاکی برای سنجش عملکرد یادگیرنده است.
مثلاً: انتظار میرود دانشجو بتواند درس را به زبان خودش در مدت ۱۵ دقیقه خلاصه کند.
طبقهبندی اهداف عملکردی
نامهای مختلف هدفهای عملکردی: 1- هدفهای رفتاری 2- هدفهای یادگیری.
یک هدف عملکردی عبارت است از بیان روشنی از قابلیتی که هرگاه به وسیلۀ فراگیر به دستآید، میتواند به مانند یک عملکرد مشاهدهشود. سؤالی که یک طراحآموزشی قبل از انجام هرکاری باید از خودش بپرسد این است که« این فراگیر پس از کسب تجربه قادر به انجام چهعملی میشود که قبل از این قادر به انجامش نبودهاست».
بنابراین یکی از اهداف هدفهای عملکردی برقراری ارتباط با مخاطبان آموزشی است. اگرچه ممکن است شکل نوشتن هدفها باهم متفاوت باشد اما همۀ آنها مبین ایدۀ یکسانی میباشند و آن این است که یادگیرنده چهبایدبداند، انجام دهد یا احساس کند.
برای اهداف عملکردی، طبقهبندیهای مختلفی انجام شده است که ما به برخی از آنها اشاره میکنیم. 1- طبقهبندی بلوم، 2- طبقهبندی گانیه، 3- طبقهبندی مریل
عنصر محتوای آموزشی
- تعریف محتوای آموزشی:
محتوا عبارت است از مجموعه ای از دانشها، نگرشها و مهارتهایی که از طریق آموزش به فراگیر منتقل میشود.
- اصول انتخاب محتوا:
باید دقت کنیم که هر محتوایی برای آموزش مناسب نیست و در تهیهی محتوای آموزشی باید اصولی را در نظر بگیریم که در این بخش به برخی از آنها اشاره میکنیم.
الف) اصل اهمیت:
چون محتوای آموزشی به ما در رسیدن به اهداف آموزشی کمک میکند، پس باید از اهمیت زیادی برخوردار باشد و به یاد گیرندگان کمک کندکه دانش و مهارت و نگرش های لازم برای دستیابی به اهداف آموزشی را کسب کنند.
ب) اصل اعتبار:
از آنجایی که در عصر حاضر، اطلاعات به سرعت تغییرمیکنند، لازم است که محتوای ما براساس آخرین تغییرات به روز شود و با آخرین تحولات هماهنگ باشد.
ج)اصل علاقه:
یادگیرنده باید به محتوا علاقه داشته باشد. سؤال: چگونه میتوانیم علاقه ی یادگیرندگان را ترغیب کنیم؟اگر ما محتوا را برای زندگی یادگیرنده معنادار کنیم، یعنی محتوایی را انتخاب کنیم که در زندگی واقعی آنها کاربرد داشته باشد،یادگیرندگان خودبهخود به محتوا علاقه مند میشوند.
د) اصل سودمندی:
یادگیرنده با یک سری نیازهای یادگیری، وارد فرایند آموزشی میشود. برای مثال قصد دارد برای یک شغل معین آماده شود و وارد فرآیند آموزش میشود تا دانش و مهارت و نگرش لازم برای این شغل را کشف کند. پس محتوای ما باید با نیازهای فراگیر ارتباط داشته باشد و این نیازها را برآورده کند.
ه) اصل قابلیت یادگیری:
محتوای یادگیری باید قابلیت یادگیری هم داشته باشد؛ یعنی براساس اصول روانشناختی تنظیم شده باشد، دارای سازماندهی مناسب باشد. در سطح توانمندی های فراگیران باشد، با ساخت شناختی آنهامتناسب باشد و...
و) اصل انعطافپذیری:
حجم محتوای ما هراندازه که باشد ممکن است باتوجه به محدودیتهای زمانی وفضایی و منابع و امکانات و... نتوانیم بهطور کامل این حجم محتوا را پوشش بدهیم. پس در تعیین حجم محتوا این محدودیتها باید در نظر گرفته شود تا محتوا از انعطاف پذیری لازم برخوردار باشد.
عنصرطراحی پیام آموزشی
باید بدانیم که بدون ارتباط، هیچ آموزشی شکل نمیگیرد و هر موقعیت آموزشی یک موقعیت ارتباطی است. پس آشنایی با فرآیند ارتباط یکی از ملزومات طراحی آموزشی است. میخواهیم کمی در مورد ارتباط صحبت کنیم.
ما در تعریف جامعی از ارتباطات میتوانیم بگوییم که این امر عبارت است از نوعی فرآیند انتقال عقاید، اطلاعات، نگرشها (تصوراتی که ما خودمان شکل میدهیم) از طریق استفاده از نمادها، کلمات، تصاویر و ارقام فرستنده (که پیام را به وجود میآورد) برای گیرندۀ پیام، به منظور تأثیرگذاری عمدی بر روی آنها، بنابراین، بهعنوان فرآیندی در نظر گرفته میشود که فرستندگان و گیرندگان پیامها در یک بافت اجتماعی با یکدیگر به تعامل میپردازند.
عناصری که در این تعریف عمومی به آنها اشاره کردهایم میتوان تحت سه عنوان فرآیند، تعامل و زمینه اجتماعی بیان داشت. در ادامه به توضیح این سه عنصر میپردازیم:
الف) فرایند:
چنانچه فرایند تغییرات را مداوم در نظر داشته باشیم، این عنصر بیانگر آن است که عنصر تعامل ماهیتاً بهصورت پویاست. تعامل را نمیتوان بهعنوان عنصر تغییرناپذیر در زمان و مکان در نظر گرفت. این گفته به معنی آن است که هیچ یک از عناصر ارتباطی را نمیتوان جدا از دیگر عناصر به طور معنادار درک کرد.
ب) تعامل:
ارتباط عبارت از فرآیند اتصال بین فرستندگان و گیرندگان پیام است. اصطلاح « فرایند » بر تعامل و پیوندهای بین عوامل بیشمار دلالت دارد، بهگونهای که تغییر در هر یک از مجموعه عوامل باعث ایجاد تغییر در عوامل دیگر میشود و خود این تغییرات بر فرایند و فرآوردۀ ارتباط تأثیر میگذارند.
مفهوم «تعامل» اصلیترین عامل برای درک مفهوم فرایند در ارتباط است. ارتباطات تلاش میکنند که در فاصلۀ موجود میان افراد پل ارتباطی ایجاد کنند. این امر از طریق تولید و ارسال پیامهایی حاصل میشود که برای هر دو طرف فرایند ارتباط معنادار است.
ج) زمینۀ اجتماعی:
ارتباطات انسانی از وسعت و گستردگی بسیاری برخوردارند و از زمینه هایی که این ارتباطات در آن به وقوع میپیوندند تأثیر میپذیرند. به این دلیل که ارتباط وابستگی زیادی به کل تجربۀ انسانی ما دارد، پیچیدگی ارتباطات ما را وامیدارد تا دانش و مهارتهای لازم برای برقراری ارتباط را کسب کنیم و با محیط هماهنگ گردیم. مثلاً شما با معلمتان همانگونه که با دوستان خود حرف میزنید صحبت نمیکنید.
عنصررسانهها و مواد آموزشی:
یکی دیگر از مواردی که در فرایند طراحی آموزشی باید به آن توجه کنیم، رسانه هایی است که می خواهیم از آن ها بهعنوان حامل ارتباطی استفاده کنیم. ابتدا رسانه را تعریف میکنیم.
طبق تعریف بریگز و گانیه، رسانههای آموزشی وسایل فیزیکی هستند که پیام آموزشی را منتقل میکنند. در آموزش میتوانیم از رسانههای مختلفی استفاده کنیم که در قسمت بعد انواع این رسانهها را معرفی میکنیم.
رسانه
انواع رسانه: رسانهها به4 دسته دیداری، شنیداری، دیداری-شنیداری و چند حسی تقسیم میشوند.
1- رسانههای دیداری:
در این رسانهها برای انتقال پیام آموزشی از حس بینایی استفاده میشود. مثل:عکس وفیلم
2- رسانههای شنیداری:
در این رسانهها برای انتقال پیام از حس شنوایی استفاده میشود. مثل: کاست صوتی و رادیو
3- رسانههای دیداری- شنیداری:
در این رسانهها برای انتقال پیام از ترکیب حواس بینایی و شنیداری استفاده میشود. مثل: فیلم و تلویزیون
4-رسانههای چندحسی:
در این رسانهها برای انتقال پیام آموزشی از ترکیب چندین حس استفاده میشود. مثل: شبیهسازی ها و سه بعدی ها
عنصر راهبردهای آموزشی
تعریف راهبرد:
فعالیتهای ذهنی و اجرایی برای رسیدن به هدف است. یا میتوان گفت:برنامه هایی که به یادگیرنده در دستیابی به اهداف عملکردی کمک میکنند.
ابعاد راهبرد:
هر راهبرد آموزشی 3 بعد اساسی دارد.
الف) بعد سازماندهی:
یعنی آموزش را چگونه سازماندهی میکنیم و ترتیب و توالی آن به چه صورت است.
ب) بعدارائه:
یعنی از چه رسانه هایی برای ارائه مطالب استفاده میکنیم و یادگیرندگان را چگونه گروه بندی میکنیم.
ج ) بعدمدیریت:
به معنی برنامه ریزی و تخصیص منابع برای اجرای آموزش است.
عنصرارزشیابی
تعاریف مختلفی از ارزشیابی ارائهشده است. یکی از این تعاریف به این صورت است که: ارزشیابی یک فعالیت روشمند و علمی است که ابعاد مختلف سیستم آموزشی را در معرض قضاوت قرارمیدهد و تصمیمگیری درباره آن را امکانپذیر میکند.
و تعریف دیگر عبارت است از: « ارزشیابی فرایند تعیین شایستگیها، بها و ارزش چیزهاست و ارزشیابی ها محصولات این فرآیندند.»
انواع ارزشیابی
الف)ارزشیابی تشخیصی:
این ارزشیابی در طول دورهی آموزشی انجام میشود و هدف از آن این است که مشکلات و نقاط ضعف یادگیرندگان آن را رفع کنیم و همچنین مشکلات مربوط به آموزش معلمان را حل کنیم.
ب) ارزشیابی ویژگیهای ورودی:
به این ارزشیابی، ارزشیابی آغازین هم میگویند که در ابتدای آموزش انجام میشود و هدف از آن این است که بدانیم یادگیرندگان چه مقدار از دانش پیش نیاز درس جدید را از قبل آموختهاند و چه مقدار توانایی و آمادگی برای تدریس درس جدید دارند.
ج) ارزشیابی تأییدی:
این ارزشیابی بعد از گذشت مدت زمان خاصی از آغاز آموزش انجام میشود و بعد از تولید نهایی است.
ه)ارزشیابی تراکمی:
ارزشیابی تراکمی یا نهایی بعد از تمام شدن آموزش انجام میشود و مشخص میکند که در پایان آموزش به چه میزان به هدفهای آموزشی دست پیدا کردهایم. ازطریق این ارزشیابی میتوانیم در مورد ارتقاء مخاطبان، دادن مدرک، دادن امتیاز تحصیلی، تعیین اثر بخشی کار معلم و میزان موفقیت او در آموزش تصمیمگیری کنیم.
و) ارزشیابی عملکرد یادگیرنده:
این ارزشیابی نوعی ارزشیابی تراکمی یا نهایی است که در پایان آموزش و به این منظور انجام میشود که بدانیم یادگیرندگان به چه میزان به هدفهای آموزشی دست پیداکردند. به این منظور میتوانیم از آزمونهای مختلفی مثل آزمونهای کتبی، آزمونهای شفاهی، کاربرگ، انجام پروژه و آزمونهای عملکردی استفاده کنیم.