از آنجایی که مهارتهای زندگی طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی به 10 مهارت اصلی تقسیم میشود، معرفی کامل و ساده این مهارتهای زندگی باعث میشود به راحتی آنها را بشناسیم و درک کنیم. ما در موسسه عصر دانش و حافظه سعی کردهایم در این مقاله مهارت تفکر خلاق را به صورت جامع ، کامل و کاربردی تعریف کرده و توضیح دهیم:
شاید مهمترین و بنیادیترین جایگاهی که برای آموزش مهارتهای زندگی وجود دارد، مدارس، دانشگاهها و بهطورکلی محیطهای آموزشی باشد. ما نیز برای پیشگیری از مشکلات بنیادی در جامعه که میتواند ناشی از عدم تسلط افراد به مهارتهای زندگی باشد، معتقدیم تحصیلات باید آموزش دروس و تحصیل علم در قالب همین مهارتها به افراد آموزش داده شوند و افراد حتی برای مطالعه نیز باید از همین مهارتها استفاده کنند.
در ادامه،مهارت تفکر خلاق را مطرح کرده و ویژگیها، مؤلفهها، عوامل و روشهای کسب این مهارت به تفصیل آورده میشود.
خلاقیت چیست
خلاقیت یعنی دیدن مسائل از زاویهای دیگر که تابهحال ندیدهایم و همچنین توانایی به وجود آوردن یک موضوع بدیع و نو، به حدی که بینظیر باشد.
همۀ افراد دارای تفکر خلاق هستند، با این تفاوت که در برخی بیشتر و در برخی کمتر؛ در تفکر خلاق فرد قادراست مسائل را ورای راهحلهای تجربهشده خود، دریابد و بتواند مسائل را حل کرده و تصمیمگیری مناسب انجام دهد. تفکر خلاق باعث یافتن جوابهای متعدد برای یک سؤال، توسعۀ مهارتهای جدید، حس منحصربهفرد بودن، افزایش رضایت درونی و توان فکری می شود؛ بهعبارتدیگر، خلاقیت یعنی توانایی فرد برای تولید ایدههای نو و جدید.
تفکر
تفکر عامل یا ابزاری برای بررسی و تحلیل موضوعات و اتفاقات پیرامون هر فرد است که با کمک آن میتواند موضوعات و اتفاقات اطراف خود را درک کند و با توجه به آن تصمیم درست و سودمند اتخاذ کند.
انواع تفکر
میتوان انواع تفکر را در دو نوع همگرا و واگرا تقسیمبندی کرد:
در تفکر همگرا، فرد با استفاده از دانش و قوانین منطقی تلاش میکند از بین راهحلهای ممکن، بهترین و مناسبترین راه را انتخاب نماید.
اما در تفکر واگرا، فرد تلاش میکند با بررسی راهحلهای گوناگون و حتی ابداع راهحلهای جدید، موضوع را از ابعاد مختلف در نظر بگیرد، در این روش افکار فرد در جهات متعدد و متنوع سیر میکند. لذا تفکر خلاق نوعی تفکر واگرا است، یعنی پدیدهها، امور و افکار از زوایای مختلف موردبررسی قرار میگیرد.
به نظر میرسد میتوان تفکرخلاق را به چهار جزء زیر تقسیمبندی کرد:
1- سیالی
2- ابتکار
3- تخیل
4- انعطافپذیری
1- سیالی:
سیالی، توانایی ارائه پاسخهای متعدد به یک موقعیت معین و تولید ایدههای فراوان است. یکی از دلایل خلاقیت کودکان، سیال بودن ذهن آنهاست و همۀ افراد میتوانند با تمرین، سیالیت ذهن خود را افزایش دهند.
2- ابتکار:
ابتکار، توانایی خلق ایدههای بدیع و غیرمعمول، توجه به روابط ضعیف و دور از ذهن پدیدهها و یافتن ارتباط بین موضوعات ظاهراً بیربط است. مبنای تمام خلاقیتهای تأثیرگذار، یافتن ارتباط بین موضوعات بیربط میباشد.
3- تخیل (بسط دادن):
تخیل یعنی: توانایی تصویرسازی ذهنی پدیدهها، اشیاء، روابط ایدهها، عقاید و...از تصاویری که قبلاً تجربه یا دیدهشدهاند و یا هرگز تجربه یا دیده نشدهاند. با تخیل میتوان مرزهای فکری را شکست و صور مختلف خیال را به تصویر کشید.
4- انعطافپذیری:
انعطافپذیری یعنی: ارزیابی یک موضوع از جوانب و زوایای مختلف که دریافتن راهحلهای مختلف به ما کمک میکند؛ اگر در شرایطی قرار بگیریم که روشهای موجود کارآمد نباشد، با انعطافپذیری میتوان موقعیت را از جوانب و زوایای مختلف ارزیابی کرده و با روشهای جدید و مؤثر بر مشکل غلبه کنیم.
موانع خلاقیت
هر فردی باید بتواند موانع رشد خلاقیت خود را شناخته و بررسی نماید. این موانع میتوانند درونی یا بیرونی باشند و با توجه به ویژگیهای هر یک، میبایست در جهت رفع آنها اقدام نمائیم.
الف) عوامل بیرونی مانع خلاقیت:
عوامل بیرونی، مانند سبک آموزشی انعطافناپذیر، آدابورسوم خشک و متعصبانه، تمسخر ایدههای نو و جدید، فشارهای اجتماعی، مقاومت گروهها در برابر تغییر، جمعگرایی افراطی و...اجازۀ رشد و تفکر خلاق را از ما میگیرند و مانع تفکر چندوجهی و انعطافپذیر میشوند.
ب) عوامل درونی مانع خلاقیت:
عوامل درونی، مانند باورهای نادرست، عزتنفس پائین، چهارچوبهای غلط ذهنی، عدم انعطافپذیری، اعتمادبهنفس پائین، بیانگیزگی، ترس از شکست و اجتناب از تجربههای نو و جدید مانع تفکر خلاق در فرد میشود.
به یاد داشته باشیم که استفاده از راهبرد قبلی و نگاه نکردن به مسئله از زوایای مختلف و تمایل به اندیشیدن به یک موضوع برحسب کارکرد آشنای آن، مانع خلاقیت شده و ذهن نمیتواند به راهحلهای بدیع و جدید دست یابد.
راههای دستیابی به تفکر خلاق
1- بارش فکری:
دربارش فکری، تمامی نظرات و ایدهها و راهحلهایی که در مورد یک موضوع خاص بدون در نظر گرفتن قابلاجرا بودن یا نبودن آنها به ذهن میرسد و بیان میشود؛ در این روش ایدهها بدون هیچ قضاوت و ارزشگذاری و با در نظر گرفتن شرایط فردی و اجتماعی بیان میشوند. در این روش ذهن را کاملاً رها میکنیم.
2- ارتباط اجباری:
این روش نوعی ارتباط اجباری بین دو شیء و یا دو فکر که هیچ ارتباطی با هم ندارند است . با مربوط ساختن این دو شیء یک شیء یا مفهوم تازهای به وجود میآید که زمینهای برای ایجاد تفکر خلاق است.
3- بدیعه پردازی:
این شیوه زمانی که راهحلهای قدیمی برای انجام کاری مناسب نباشد، مطرح میشود. در این روش فرد تلاش میکند تا با دید تازه ای به موضوعات قبلی، نگاه کند و بهاینترتیب از شباهت امور مانند مقایسه یک مفهوم با مفهوم دیگر، مطالب ناآشنا را به یکدیگر ربط داده و مفهوم جدیدی به وجود آورد.
4- درهم شکستن مفروضات:
چیزهایی که میدانیم و دیدهایم، بزرگترین مانع خلاقیت ما هستند نه چیزهایی که نمیدانیم. این مشکل در پیشفرضهای ما قرارداد و ما را بهصورت غیرارادی هدایت میکند؛ بهعبارتدیگر اینکه پیشفرضها را ثابت نگه میداریم و بهمرور به یک قانون غیرقابل تغییر تبدیل میکنیم، یکی از بزرگترین موانع خلاقیت ما است. افراد خلاق این قوانین را شکسته و ایدههای نو تولید میکنند.
5- قانون اسکمپر (تکنیک اسکمپر):
در این روش فهرستی از سؤالات مختلف تهیه میشود تا موجب برانگیختگی قدرت تفکر و تصور افراد شود. سؤالها به شکلی تنظیم میشود که ایده برانگیز باشد.
با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت: