مهارت تفکر نقاد یکی از مهارت های دهگانه ایست که سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است. مهارت تفکر نقاد یعنی قبول نکردن هرچیزی که از هر منبعی به گوش و چشم ما میرسد. این مهارت یکی از حیاتی ترین مهارت های دهگانه است و به نوعی مقدمه خلاقیت نیز محسوب میشود. از آنجایی که مهارتهای زندگی طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی به 10 مهارت اصلی تقسیم میشود، معرفی کامل و ساده این مهارتهای زندگی باعث میشود به راحتی آنها را بشناسیم و درک کنیم. ما در موسسه عصر دانش و حافظه سعی کردهایم در این مقاله مهارت تفکر نقاد را به صورت جامع ، کامل و کاربردی تعریف کرده و توضیح دهیم:
شاید مهمترین و بنیادیترین جایگاهی که برای آموزش مهارتهای زندگی وجود دارد، مدارس، دانشگاهها و بهطورکلی محیطهای آموزشی باشد. ما نیز برای پیشگیری از مشکلات بنیادی در جامعه که میتواند ناشی از عدم تسلط افراد به مهارتهای زندگی باشد، معتقدیم تحصیلات باید آموزش دروس و تحصیل علم در قالب همین مهارتها به افراد آموزش داده شوند و افراد حتی برای مطالعه نیز باید از همین مهارتها استفاده کنند.
در ادامه،مهارت تفکر نقاد را مطرح کرده و ویژگیها، مؤلفهها، عوامل و روشهای کسب این مهارت به تفصیل آورده میشود.
نقد در لغت به معنی جدا کردن درستیها و نادرستیها و شناختن محاسن و معایب میباشد. در اصطلاح نقد به مفهوم داوری و قضاوت دوجانبه در مورد یک گزاره میباشد. انتقاد گرچه معادل این واژه نیست امّا همواره به همراه این واژه بوده و به همان معناست. هرچند در بین عموم مردم، کلمۀ انتقاد بیشتر بار معنایی منفی دارد.
مهارت تفکر نقاد یک فرآیند شناختی فعّال، هدفمند و سازمانیافته است که با استفاده از آن فرد به بررسی اطلاعات میپردازد. فرد دارای تفکر نقّاد، صرفاً به دلیل چاپ یک موضوع در کتاب و یا بیان آن توسط فرد دیگری، آن موضوع را درست نمیداند و به دنبال شواهد و مدارکی برای رد یا قبول آن موضوع میگردد.
شاید جالب باشد که بدانیم شک گرایی، پایۀ تفکر نقّاد است. فردی که دارای تفکر نقّاد است، با خواندن یا شنیدن یک موضوع، ابتدا شک میکند که آیا این موضوع با اصول علمی و عقلی سازگار و هماهنگ است یا خیر؟ لذا به بررسی این مسئله میپردازد که این موضوع در کجا و به چه صورتی مطرحشده است.
باورهای نادرست در تفکر نقاد
تمرین و تلاش برای کسب مهارت تفکر نقّاد، تنها زمانی به نتیجه خواهد رسید که فرد از باورهای مثبت و انگیزه کافی برای یادگیری آن برخوردار باشد. گاهی نگرشهایی وجود دارد که مانع از تفکر نقّاد خواهد شد. این نگرشها همان باورهای نادرست میباشند؛ مانند اینکه، فرد دوست ندارد در مورد تصمیماتش خیلی فکر کند و یا ترجیح میدهد اشتباهاتش را مرور نکند. بدون شک این نگرش ها موانع بزرگی درراه کسب مهارت تفکر نقّاد هستند.
افرادی که دارای تفکر نقّاد هستند دارای ویژگیهای زیر می باشند:
- 1- داشتن تفکر فعال
- 2- دسترسی به اطلاعات درست
- 3- استقبال از نقد خود
- 4- گشودگی ذهن نسبت به عقاید نو
- 5- دیدن هر موقعیتی از دیدگاههای مختلف
- 6- کنار گذاشتن تعصب
- 7- مدارا کردن با مخالف
فرایند های شکلدهنده تفکر نقاد
چنانچه بخواهیم مهارت تفکر نقّاد را کسب کنیم، میبایست اصول را رعایت نمائیم. این اصول درواقع فرآیندهایی هستند که یک تفکر نقّاد را در شخص، شکل میدهد. این اصول ششگانه عبارت است از:
1- بررسی اعتبار یک موضوع با استفاده از سؤال
توانایی پرسیدن سؤالات مناسب، یکی از قدرتمندترین ابزارهای تفکراست. پرسشگری در مورد یک موضوع باعث میشود موضوع از ابعاد مختلف موردبررسی قرارگیرد. در تفکر نقّاد، از اهمیت بالایی برخوردار است. امّا دقت کنید که پرسشگری باهدف عیبجویی و به رخ کشیدن اطلاعات، در راستای تفکر نقّاد نیست.
2- دقت در استخراج نتایج از موقعیتها
گاهی اوقات افراد با ساده اندیشی و برقراری ارتباط های ساده دریک موقعیت، نتایج اشتباهی را دریافت میکنند. دقت داشته باشید که پدیده های اجتماعی و روانشناختی براثر تعامل موضوعات یکجانبه نیست بلکه براثر تعامل عوامل متعدد ایجاد میگردد که نقش و سهم هرکدام از این عوامل باید در نظر گرفته شود.
3- پافشاری بر وجود مدارک
گاهی اوقات افراد، مطالب غیرعلمی خود را با عبارات «تحقیقات نشان میدهد» و یا «روانشناسان میگویند» و...معتبر میسازند. برای شکلگیری یک تفکر نقّاد، در هر موردی از مطالب، دربارۀ منبع و مأخذ موضوع از فرد سؤال نموده و با مراجعه به منبع موردنظر، در خصوص درستی یا نادرستی موضوع، اطلاعات کسب نمایید.
4- بررسی دقیق منابع و مدارک و ارزیابی اعتبار آن ها
بررسی دقیق منابع اصلی و افکار و عقاید، به ما کمک میکند تا بهجای پذیرش یا رد نظرات سادۀ دیگران، آنها را بررسی کرده و سپس در موردپذیرش یا رد آنها تصمیم بگیریم. دقت کنید که به طورمعمول، افکار و عقاید از چهار منبع سرچشمه میگیرند: الف) مراجع قدرت (کتابها-والدین و...) ب) کتابها و نشریات و وسایل ارتباط جمعی ج) تجربۀ شخصی د) فرهنگ، آداب، رسوم و سنن جامعه.
5- بررسی مفروضات یا مقدمات استدلال
وقتی فردی در مورد موضوعی استدلال میکند، این دلایل بر اساس مفروضاتی شکلگرفته است. بررسی دقیق فرضیه ها برای نبین و اثبات دلایل، بسیار مهم است و به درک عمیقتر نتیجه گیری و استدلال کمک میکند.
6- داشتن شکاکیت سالم
در مسائل و مشکلاتی که با آنها روبرو می شویم، فرد باید بین زودباوری و پذیرش یک موضوع و یا رد و عدم پذیرش آن تعادل برقرار نماید.
با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت: