مهارت همدلی یکی از مهم ترین مهارت های اجتماعی ماست. کسب این مهارت هیچگاه هیچ کدام از ما را پشیمان نخواهد کردو فارغ از این باید به یاد داشته باشید که مهارت همدلی در رابطه معلم و دانش آموزان و همچنین رابطه اولیا و دانش آموزان بسیار اهمیت دارد. از آنجایی که مهارتهای زندگی طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی به 10 مهارت اصلی تقسیم میشود، معرفی کامل و ساده این مهارتهای زندگی باعث میشود به راحتی آنها را بشناسیم و درک کنیم. ما در موسسه عصر دانش و حافظه سعی کردهایم در این مقاله مهارت همدلی را به صورت جامع ، کامل و کاربردی تعریف کرده و توضیح دهیم.
شاید مهمترین و بنیادیترین جایگاهی که برای آموزش مهارتهای زندگی وجود دارد، مدارس، دانشگاهها و بهطورکلی محیطهای آموزشی باشد. ما نیز برای پیشگیری از مشکلات بنیادی در جامعه که میتواند ناشی از عدم تسلط افراد به مهارتهای زندگی باشد، معتقدیم تحصیلات باید آموزش دروس و تحصیل علم در قالب همین مهارتها به افراد آموزش داده شوند و افراد حتی برای مطالعه نیز باید از همین مهارتها استفاده کنند.
در ادامه،مهارت همدلی را مطرح کرده و ویژگیها، مؤلفهها، عوامل و روشهای کسب این مهارت به تفصیل آورده میشود.
همدلی تلاش برای حس کردن تجارب فرد متقابل است. در این حالت ما سعی میکنیم دنیا را بر اساس چارچوب ذهنی فرد متقابل ببینیم.
همدلی کمک زیادی به صمیمی شدن رابطه میکند و ازآنجاکه صمیمیت یکی از نیازهای روانی انسانهاست، سبب دریافت حمایت و تبادل احساسات در موقع بروز مشکل می شود.
تفاوت همدردی و همدلی
بسیاری از افراد، بهجای همدلی، همدردی میکنند. امّا باید بدانیم که همدلی و همدردی متفاوت هستند. برخی از تفاوتهای همدلی و همدردی عبارتاند از:
الف) در همدلی، شخص در مسائل و مشکلات فرد مقابل غرق نمیشود ولی درهم دردی غرق میشود.
ب) در همدلی، شخص مشکلات طرف مقابل را از زندگی و خود متمایز میداند ولی درهم دردی عدم تمایز وجود دارد.
ج) در همدلی، شخص اجباری برای حل مشکل فرد مقابل ندارد ولی در همدردی خود را مجبور میبیند.
د) در همدلی، شخص از مشکلات فرد مقابل تأثیر نمیپذیرد ولی درهم دردی خود فرد نیز تأثیر زیادی میگیرد.
از مهمترین دلایلی که افراد بهجای همدلی، اصولاً همدردی میکنند عبارتاند از:
*یادگیری الگوهای همدردی از طریق آموزش و ترتیب در خانواده
*تداعی مسائل، خاطرات و مشکلات حلنشده شخصی خود فرد در زمان همدلی
*مسئولیتپذیری افراطی بهطوریکه فرد خود را مجبور به حل مشکلات دیگران میکند
*جلب رضایت و توجه دیگران به هر شکلی
از مهمترین فواید همدلی نیز میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ایجاد اعتماد متقابل، ایجاد قدرت ابراز وجود و رشد اجتماعی، تحکیم روابط خانواده، کاهش احساس تنهایی در فرد، پیشگیری از بسیاری از تعارضات و سوءتفاهمها، تسهیل بیان احساسات خود و درک احساسات دیگران، افزایش احساس مهم بودن، ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده.
مولفههای همدلی
در این بخش، مولفه های پنجگانۀ همدلی را مطرح میکنیم. دقت کنید که مهارت همدلی و خودآگاهی رابطۀ نزدیکی باهم دارند. همانطور که در مهارت خودآگاهی، به مهارت پذیرش خود با تمام نقاط مثبت و منفی دست مییابیم، در مهارت همدلی سعی میشود تا به مهارت پذیرش دیگران نائل شویم.
1- گوش کردن بهطرف مقابل :
برای ایجاد همدلی باید به صحبتهای طرف مقابل فعالانه گوش دهیم. گوش کردن فعالانه شامل سه مرحله است:
- الف) تماس چشمی
- ب) توجه و تمرکز
- ج) سؤال پرسیدن
2- درک چارچوب ذهنی طرف مقابل :
از آنجایی که هر فردی در موقعیت خاص، تجارب منحصربهفردی دارد و به موضوع از دیدگاه و چارچوب منحصربهفرد خودش نگاه میکند. برای همدلی نیاز داریم بهطور موقت، دیدگاههای خود را کنار گذاشته و از دیدگاه، نظرات، ارزشها و عقاید طرف مقابل به موضوع نگاه کنیم.
3- انعکاس احساس و عقاید :
در این قسمت سعی میکنیم مفاهیم ضمنی و مقاصد موجود در صحبتهای گوینده را فهمیده و آنها را به او باز گردانیم تا مطمئن شویم سخنانش را درست فهمیدهایم.
انعکاس محتوا و احساس به فرد مقابل، مستلزم دقت در درک مشکل اوست. با انعکاس صحیح بهطرف مقابل، فرد احساس میکند که بهخوبی درک شده است.
4- مدیریت احساسات و هیجانات خود :
برای برقراری روابط همدلانه، نیاز داریم احساسات خود را بشناسیم و هیجان خود را مدیریت کنیم و اجازه ندهیم پریشانی خاطره تفکر ما را خدشهدار کند و بهطرف مقابل انتقال یابد؛ زیرا در این صورت، او را به دفاع از خود وادار میکنیم. لذا هرچه احساسات و هیجانات خود را بهتر مدیریت کنیم در روابط بین فردی و همدلی موفقتر خواهیم بود.
5- هماهنگی با طرف مقابل:
در همدلی باید نحوه ارتباط با طرف مقابل هماهنگ باشد. برای دستیابی به این هماهنگی بین خود و دیگران، باید موارد زیر را موردتوجه قرار دهیم:
- الف) زبان بدن
- ب) نحوه سخن گفتن
- ج) درک و پذیرش دیگران
- د) ساختار جملات همدلانه (عبارات آغازین + انعکاس محتوا + انعکاس احساس)
با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت: