یادگیری و انتخاب یادگیری
انتخاب یادگیری چیست ؟به عبارت دیگر چرا دانش آموزان یادگیری را انتخاب نمی کنند و چه راهکاری برای این مشکل وجود دارد؟ برای پاسخ به این پرسش بسیار حیاتی برای معلمان، دانش آموزان و همچنین اولیای دانش آموزان اول باید به تعریف اصلی و بنیادین یادگیری رجوع کنیم که بعد از آن بتوانیم به توضیح کامل مهارت انتخاب یادگیری بپردازیم.
یادگیری تعریف زیبا و ساده ای دارد : تغییر رفتار بصورت پایدار و تدریجی.
حالا می توانیم با عمق بیشتری به این سوال پاسخ دهیم که انتخاب یادگیری چیست ؟ و چه نسبتی با خود یادگیری دارد؟
انتخاب یادگیری مهارتی است که ما را تا حد زیادی به تغییر رفتار بصورت پایدار و تدریجی نزدیک میکند؛ درواقع این مهارت یک نوع راهکار عملی برای رسیدن به یادگیری محسوب میشود و به همین دلیل هم تمام افرادی که بصورت مستقیم و غیرمستقیم به این فرایند، یعنی یادگیری، متصل هستند باید با این مهارت و عوامل اصلی آن آشنا شوند. هدف ما در این مقاله نیز همین خواهد بود. یعنی اینکه چه راهکار هایی وجود دارد تا معلم (یاددهنده) به دانش آموز (یادگیرنده) کمک کند تا یادگرفتن را خود انتخاب کند، نه اینکه از سر اجبار تنها یاد بگیرد ؟ چطور ممکن است که دانش آموز با تکیه بر عامل های درونی خود، یاد گیری مفاهیم و دروس را ،خود انتخاب کند بی آنکه یاد گیری از بیرون به آن تحمیل شده باشد؟
قبل از شروع مقاله باید این نکته را در نظر داشته باشید که کسب مهارت انتخاب یادگیری بی شک به انتخاب موفقیت دانش آموزان شما خواهد رسید ! ۷ عامل اساسی و اصلی در کسب مهارت انتخاب یادگیری وجود دارد، برویم تا آنان را مرور کنیم.
همچنین باید اشاره کنیم که تمام محتوای این مقاله بر اساس کتاب شاهکار ما گردآوری شده است. شما میتوانید با کلیک کردن بر روی عنوان این کتاب، مراحل خرید آن را انجام دهید.
احساس ضرورت در یادگیری
احساس ضرورت در یادگیری بسیار بدیهی و در عین حال بسیار مهم میباشد. در مهارت انتخاب یادگیری ، ضرورت یک حس درونی محسوب میشود. بطور کلی احساس ضرورت فرد را به سمت یک عمل مورد نیاز [ در اینجا یادگیری ] میکشاند و از طرفی دیگر میتواند انگیزه ای ناگهانی و فوری نیز برای حرکت به سمت آن عمل ، ایجاد کند. معلمان و مربیانی که با مهارت انتخاب یادگیری آشنایی دارند، به اهمیت پرورش این احساس در خود و در دانش آموزانشان پی بردهاند.
ضرورت ترکیبی است از سه عنصر زیر:
- به موقع بودن
- اهمیت دادن
- ایمان
حال که به نقش تحریک بخش احساس ضرورت در انتخاب یادگیری پی بردیم با یک سوال دیگر مواجه خواهیم شد : اگر ضرورت همان ویژگی باشد که معلمان میخواهند در خود و دانشآموزان ایجاد کنند، پس آنها از چه چیزی باید دوری کنند؟
پاسخ این سوال چیزی نیست به جز نقطه مقابل ضرورت ؛ یعنی اجبار. درواقع باید به یاد داشته باشیم برعکس چیزی که عموم مربیان و اولیا تصور میکنند:
«جبر دشمن اصلی ضرورت است»
اجبار چگونه و از چه منابعی به معلم وارد میشود؟
چگونه میتوان اجبار را از ضرورت تشخیص داد؟
نتیجه عمل بر اساس اجبار و عمل بر اساس ضرورت چه تفاوتی با یکدیگر دارد ؟
برای یافتن پاسخ این سوالات به تصویر زیر رجوع کنید.
ریسک کردن در یادگیری
ریسک کردن در یادگیری که در منابعی دیگر با عنوان خطر کردن در یادگیری آورده شده است، دومین عامل اساسی مهارت انتخاب یادگیری محسوب میشود. برای شروع عامل دوم بهتر است به یک مثال رجوع کنیم :
احتمالا در بسیاری از بازیهای کامپیوتری که فرد یک مرحله را با موفقیت به انتها میرساند، این جمله را دیده یا شنیده باشید: "برو به مرحلۀ بعد" یا "رفتن به مرحلۀ بعد". اگر از آن فرد یا هر کودک دیگری بپرسیم که آیا از انجام بازی کامپیوتری لذت میبرند یا خیر با پاسخ خیلی سریع و صریح "بله" مواجه خواهیم شد. حالا این سؤال پیش میآید که بهراستی چرا کودکان و حتی افراد بزرگسالی که بازیهای کامپیوتری را انجام میدهند، تا این حد از انجام این بازیها رضایت دارند و حتی آنها را جذابتر و مفیدتر از آموزشهایی میدانند که در مدرسه انجام میدهند؟ پاسخ به این سوال در همین عامل دوم یعنی ریسک کردن وجود دارد.
بیایید به تعریف دیگری از یادگیری رجوع کنیم : یاد گیری یعنی انجام دادن کاری که در گذشته هرگز انجام نداده ایم. به عبارتی دیگر دانش آموزان در لحظه یادگیری در رقابت با گذشته خود قرار میگیرند. باتوجه به این تعریف میتوانیم بگوییم که اساسا ریسک کردن در یادگیری ، عضو جدایی ناپذیری از فرایند یاد گیری محسوب میشود. دانشآموزی که به دلیل ترس از بدتر شدن نتیجه کاری، هیچوقت تمایلی به انجام آن ندارد و نتواند خطر را بپذیرد، نمیتواند به گامهای بعدی تصمیم خود برسد و مسلما رشدی نیز نمییابد.
«نقطه مقابل خطر کردن، ترس از بدتر شدن نتیجه است.»
برای آشنایی دقیق تر با تاثیر ریسک کردن در یاد گیری به تصویر زیر مراجعه کنید.
اشتیاق در یادگیری
اشتیاق در یادگیری عامل مهم بعدی در کسب مهارت انتخاب یادگیری محسوب میشود.
امروزه اکثر دانشآموزان در هر پایهای، برای کسب مهارت و دانش های جدید عمدتاً به بازخوانی و پُرخوانی روی آوردهاند، و البته این راهکارها کمترین حاصل را داشتهاند. وقتی میگوییم پرخوانی یعنی اینکه برای فرو کردن چیزی در ذهن پشت سر هم و یکدنده آن را تکرار کنیم. چون باور عام «کار کن، کار کن، کار کن» است. یک نمونه آن شبامتحانخوانی است. دو راهکار بازخوانی و پرخوانی هرچند بیان را روانتر میکنند که به عقیده برخی نشانه مهارت و تبحر است، اما بدون شک جز اتلاف وقت هیچ کمکی به مهارت واقعی و ماندگاری آموختهها و انتخاب یادگیری نمیکنند. ضربالمثل معروفی از سقراط نقل میشود که گفته بود: تعلیم و تربیت، برافروختن آتش است نه پر کردن ظرف. سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که، چرا باوجوداین همه طرز فکرها و ضربالمثلها در سالهای دور، هنوز بسیاری از مربیان ما هدفشان را پر کردن سطل میدانند؟ (یعنی ریختن مطالبی در سر دانشآموزان، تا بتوانند بعداً آنها را در امتحان باز پس بگیرند.)
ویژگی های عناصر یادگیری برای ایجاد شوق و اشتیاق
حال سوال مهمی مطرح میشود : اشتیاق به یادگیری چگونه ایجاد میشود؟
همه عناصر یادگیری، باید سه ویژگی اصلی داشته باشند تا آتش اشتیاق به آموختن را در دانش آموز ایجاد کنند. این ویژگی ها عبارتند از:
- مرتبط بودن با فعالیت روزمره
- چالش انگیز بودن
- الهام بخش بودن
برای آشنایی عمیق تر با عامل اشتیاق در مهارت انتخاب یادگیری به تصویر زیر مراجعه کنید.
کمک کردن و کمک خواستن
ما معتقدیم که در مهارت انتخاب یادگیری سه نوع کمک وجود دارد :
- کمکی که دعوت میکند ( کمک دعوتی )
- کمکی که آموزش میدهد ( کمک آموزشی )
- کمکی که تایید میکند ( کمک تاییدی )
قبل از ورود به توضیح این عامل لازم است منظور ما را از این تقسیم بندی متوجه شوید. برای آشنایی کامل با انواع کمک در یادگیری به تصویر زیر رجوع کنید :
اکثر معلمان، نوع دوم را کمک اصلی به دانشآموزان میدانند، درحالیکه ما با آنها همنظر نیستیم. چراکه نوع سوّم، اصلیترین کمک است که دانشآموزان برای رسیدن به موفقیت و برافروختن آتش آموختن نیازمندند. این نوع کمک، که کمک مدنظر ماست، ممکن است بسیار کم از طرف معلمان مورداستفاده قرار گیرد. و یا اگر جایی مورداستفاده قرارگرفته باشد، آگاهانه نیست. منظور ما از کمک تأییدکننده یک تشویق ساده نیست. بلکه کمکی است که معلم، به هنگام تأیید موفقیت دانشآموز، به او میکند.
انگیزه خالص در یادگیری
وقتی با افرادی که در انجام کارهای خود شکست میخورند، صحبت می کنیم، به یک نقطۀ مشترک در تمام این افراد پی میبریم که "همۀ آنها از تلاش دست کشیدهاند". اعتیاد به شکست به هر شکلی میتواند ظاهر شود. برخی از آنها آشکارند. مانند اعتیاد به داروهای ضد درد. ولی اکثر آنها نامحسوس هستند. و خیلی از افراد اصلاً آن را اعتیاد نمیدانند. پس میتوانیم متضاد اعتیاد به شکست را همان انتخاب یادگیری و شناخت و تحت کنترل در آوردن عاملیت شخصی فرد بدانیم. بنابراین میتوان گفت انتخاب یادگیری یا انتخاب اعتیاد به شکست، تعیینکنندۀ شخصیت فرد و نوع زندگی او در آینده است.
انواع انگیزه در یادگیری
انگیزه خالص و انگیزه ناخالص. انگیزه خالص، انگیزه مناسب برای کسب مهارت انتخاب یادگیری است.
نکته مهم در این قسمت این است که همه افرادی که انگیزه خالص در یادگیری دارند به موفقیت نمی رسند. پس می توان
تقسیم بندی زیر را بیان کرد:
ویژگی افرادی که با انگیزه ناخالص در انجام کار، موفق میشوند: این افراد فریب را انتخاب میکنند
ویژگی افرادی که با انگیزه ناخالص، در انجام کار، ناموفق میشوند: این افراد، شکست را انتخاب میکنند
ت
ایمان به موفقیت و تصور مسیر
گاهی دیده میشود که بسیاری از ما، کارهایمان را با نوعی سخنان نامحسوس منفی توجیه میکنیم. علت این توجیه نامحسوس این است که معتقدیم هر کاری که انجام میدهیم درست است؛ ولی چون کنترل یک سری اتفاقات از قدرت ما خارج هستند، باعث شکست ما میشوند و ما هیچ تقصیری نداریم. نکتۀ نهفته در چنین جملاتی، این احساس پنهان است که، من علیرغم توانمندی در کارها، به علت چند عامل بیرونی، و عدم کنترل روی آنها، نمی توانم موفق بشوم.
یک دانشآموز هم ممکن است مرتکب چنین بهانهتراشیهایی شود. مثلاً ممکن است بگوید دیروز به دلیل تماشای مسابقۀ فوتبال رفته بودم و بعد در جشن تولد دوستم شرکت کردم،به همین دلیل نتوانستم تمرینهای درس ریاضی را کامل حل کنم. با تأکید بر اینکه دانشآموز، هم به تماشای فوتبال رفته است و هم در جشن تولد شرکت داشته است اما خودش نمیداند که این دلیل هم بهانه تراشی است.
رابطه بین تصور مسیر و ایمان به موفقیت
نقطه مقابل این بهانه تراشی و توجیه ها در مفهوم تصور مسیر خلاصه میشود چرا که با تصور مسیر میتوانیم به شرایط فراتر از وضعیت فعلی برویم.زیرا در تصورات خود میتوانیم موفق به انجام کارهایی شویم که هرگز قادر به انجامش نبودهایم. دانشآموزانی که شکست خوردهاند هرگز نتوانستهاند خود را در حال دستیابی به هدف و موفقیت تصور کنند. همیشه گمان میکنند هرچه به هدف نزدیکتر میشوند اهداف نیز دچار تغییر میشوند. بنابراین لازمه رسیدن به موفقیت داشتن تصور است و تصور نیز نیازمند ایمان است.
رابطه این دو مفهوم در تصویر زیر بصورت دقیق توضیح داده شده است.
هدایت و رهبری در یادگیری
وقتیکه آتش اشتیاق به یادگیری، از درون شروع به شعلهور شدن کند، دیگر نمیتوان مانع یادگیری دانشآموز شد. برافروختن آتش یعنی به وجود آوردن علاقه درجایی که قبلاً هرگز علاقهای وجود نداشته است. و این یعنی معلم باید راهی را پیدا کند تا به دانش آموز نشان دهد که موضوعی را که میخواهد یاد بگیرد، برای زندگیاش لازم و ضروری است و در چه مراحلی از زندگی و آیندهاش کاربرد دارد.
چیزی که مدنظر ما است، حیاتی دانستن و توانایی انجام دادن کاری است که نیاز داریم انجام شود.
ارتباط بین هدایت و نوع کمک در انتخاب یادگیری
معلم، زمانی که دانشآموز را به تصوّر کردن از چیزی و ایمان به آن دعوت میکند، در واقع فرایند جذب را انجام میدهد که همان کمک دعوتی است. اگر معلم هدایت کننده بتواند افراد را با موفقیت به هدفی دعوت کند حالا نوبت به کمک آموزشی میرسد و معلم میبایست مهارتهای جدیدی را در جهت تحقق اهداف، شناسایی و به دانش آموز انتقال دهد.
شعار ما: انتخاب ما، انتخاب یادگیری، انتخاب موفقیت
منبع:کتاب انتخاب یادگیری (فرایند یادگیری)، نویسندگان: جلیل پاکدامن، سحر سامی، ناصر محمدزاده
شما میتوانید برای تهیه این کتاب اینجا کلیک کنید.