نقش احساسات در یادگیری و عملکرد مغز
در باره نقش احساس در یادگیری می توان بسیار صحبت کرد. ما برای درک بیشتر اهمیت این مسئله، در چهار گروه مختلف موضوع را مورد بررسی قرار دادیم.
پایه های اول و دوم و سوم
در پایههای اول تا سوم ابتدایی، کودکان در سن ۶ تا ۹ سالگی هستند و این سالها سالهای طلایی شکلگیری مهارتهای پایهای یادگیری و شخصیت محسوب میشوند. در این سن، یادگیری صرفاً انتقال محتوای درسی نیست؛ بلکه همزمان با یادگیری مفاهیم، کودک هیجانات و احساسات خود را تجربه و پردازش میکند.
احساسات مثبت و منفی، حتی اگر کودک آنها را مستقیماً بیان نکند، به شدت روی انگیزه، تمرکز، یادگیری و رفتار تحصیلی اثر میگذارند. برای مثال، کودکی که احساس امنیت و حمایت میکند، با انگیزه بیشتری مشارکت میکند و میتواند مفاهیم جدید را بهتر درک کند.
پیام کلیدی: در پایههای اول تا سوم، احساسات، همانند پایه محتوای یادگیری، برای موفقیت تحصیلی حیاتی هستند.
چرا پرداختن به احساس در این سه پایه ضروریتر از قبل است؟
پایه های چهارم و پنجم و ششم
یک باور رایج بین معلمان وجود دارد:
«بچههای چهارم به بعد بزرگتر شدهاند، باید خودشان را جمعوجور کنند.»
این باور، ناخواسته باعث میشود احساسات دانشآموزان کمتر دیده شود؛
در حالی که واقعیت دقیقاً برعکس است:
در پایههای چهارم، پنجم و ششم،
احساسات کمرنگتر نشان داده میشوند
اما عمیقتر، پیچیدهتر و اثرگذارتر هستند.
در این سن: کودک دیگر با گریه ساده احساسش را نشان نمیدهد
ولی اضطراب، ترس، مقایسه و فشار را درون خود نگه میدارد
و این احساسها مستقیم روی یادگیری اثر میگذارند.
در پایههای هفتم تا نهم:
. چرا پرداختن به احساس در این سن حیاتی است؟
زیرا وقتی دانشآموزان بین ۱۲تا ۱۵سال هستند، بدن، مغز و هیجانات آنها به سرعت در حال تغییر است . هویت شخصی و اجتماعی در حال شکلگیری است و با این تغییرات، احساسات بهشدت روی یادگیری اثر میگذارند: اضطراب امتحان و مقایسه با همسالان بیشتر میشود، اعتمادبهنفس شکننده است؛ علاقه و انگیزه برای مشارکت در کلاس نوسان دارد.
در این سن: حتی دانشآموزانی که توانایی بالایی دارند، ممکن است تحت تأثیر هیجانات، عملکردشان کاهش یابد و فشار همسالان و ترس از قضاوت میتواند دسترسی به دانستهها را محدود کند.
دانشآموزان این دوره: شروع به تفکر انتزاعی و تحلیل موقعیتها میکنند، مقایسههای اجتماعی و خودانتقادی افزایش مییابد، احساسات شدید و گاه غیرقابل پیشبینی دارند
بنابراین: یادگیری موفق فقط به دانش و تمرین بستگی ندارد؛ بلکه وضعیت هیجانی و احساس امنیت دانشآموز تعیینکنندهی کیفیت یادگیری است.
در پایههای دهم، یازدهم و دوازدهم
چرا پرداختن به احساس در این پایهها اهمیت حیاتی دارد؟
در پایههای دهم تا دوازدهم، دانشآموزان وارد مرحله بلوغ کامل و نوجوانی پیشرفته میشوند. در این سن:
1. تغییرات هورمونی، روانی و اجتماعی به شدت بر رفتار و هیجانات تأثیر میگذارند.
2. دغدغههای تحصیلی با نگرانیهای آینده و تصمیمگیریهای بزرگ ترکیب میشوند.
3. فشار امتحانات پایانی، کنکور و انتخاب مسیر تحصیلی باعث افزایش اضطراب و استرس میشود.
یک باور رایج بین معلمان این است که:
«دانشآموزان دهم تا دوازدهم باید مستقل و مسئولیتپذیر باشند و دیگر نیازی به توجه به هیجانات آنها نیست.»
اما واقعیت دقیقاً برعکس است: احساسات پیچیدهتر و قویتر شدهاند و حتی اگر بیرون ظاهر نشوند، میتوانند یادگیری را محدود یا حتی مسدود کنند.
دانشآموز ممکن است دانش کافی داشته باشد اما اضطراب، ترس از شکست یا خودانتقادی شدید مانع نشان دادن تواناییهایش شود.
بنابراین، نادیده گرفتن احساسات در این دوره میتواند بازده تحصیلی و انگیزه بلندمدت را کاهش دهد.
ویژگیهای هیجانات دانشآموزان در پایههای دهم تا دوازدهم
1. پیچیدگی و چندبعدی بودن هیجانات: ترکیب ترس، اضطراب، نگرانی برای آینده، امید و انگیزه
مثال: دانشآموز هم به درس علاقه دارد و هم نگران شکست در کنکور است
2. درونیسازی هیجانات
بسیاری از دانشآموزان احساسات خود را پنهان میکنند تا «ضعیف» به نظر نرسند . این حالت میتواند منجر به افزایش فشار روانی و کاهش مشارکت فعال شود
3. وابستگی هیجانات به ارزشمندی خود
موفقیت و شکست، مستقیم با عزتنفس و خودباوری نوجوانان پیوند میخورد
مثال: نمره ضعیف → فکر «من کافی نیستم» → کاهش تلاش و انگیزه
تغییرات شناختی و روانی مؤثر بر یادگیری
دانشآموزان این دوره:
تفکر انتزاعی و انتقادی پیشرفته دارند، توانایی تحلیل و برنامهریزی بلندمدت آنها افزایش یافته و درک از خود و دیگران عمیقتر شده است.
پیام مهم: ذهن نوجوان در این سن بسیار فعال است اما اگر هیجانات منفی کنترل نشوند، تفکر منطقی و تصمیمگیری درست مختل میشود.
منابع اصلی اضطراب و استرس تحصیلی
1. فشار آزمونها و امتحانات
امتحانات نهایی، کنکور، و نمرات تعیینکننده مسیر آینده
اثر: اضطراب مزمن، بیخوابی، افت تمرکز
2. ترس از شکست و قضاوت دیگران
اشتباه کردن برابر با ناکامی شخصی و اجتماعی دیده میشود
اثر: اجتناب از مشارکت، خودسانسوری
3. مقایسه با همسالان و رقابت شدید
رقابت برای نمره، کلاس، و انتخاب رشته یا دانشگاه
اثر: حسادت، کاهش اعتمادبهنفس، بیانگیزگی
4. انتظارات خانواده و جامعه
فشار بیرونی برای موفقیت یا انتخاب رشته مشخص
اثر: استرس، کاهش تمرکز و لذت از یادگیری